درنگ کردن در جدول
درنگ کردن در جدول، معنی این کلمه در بانک های دیگر. به تأخیر انداختن (فرهنگ معین): کند شدن، دیرکردن. [بخواند: (~. ك د) (خانم ل)] tarry (فارسی به انگلیسی): Delay, Delay, Hesitate, Pause, Pause, Pause. درنگ كردن (لغت نامه دهخدا): درنگ كردن.
درنگ کردن در جدول
معطل در حین حل معما می توانید از پاسخ بالا برای سوال “تاخیر” استفاده کنید.
درنگ [derak ed] (فعل مرکب) یافتن. دیر شود مالش فرگل (یادداشت مرحوم دهخدا). غفلت کردن، کوتاه کردن، بخشیدن به جای ماندن هیچ کاری نکنید. منعکس کننده زمان سوختن تاخیر